به گزارش خبر۲۴ به نقل از اعتماد : برخي اظهارات و مواضع گرچه کوتاه است ولي ريشه بسياري از مشکلات را به خوبي نشان ميدهد. اخيرا که ماجراي فيلترينگ در فضاي عمومي جديتر شده و بيش از پيش مذموم و زيانبار مينمايد، يک عضو مجلس ايران گفته است که «نايبرييس کميسيون اصل ۹۰ مجلس با اعلام خبر طرح صيانت جديد در مجلس گفت: ما نبايد اجازه دهيم مردممان در صخره [دره] سقوط کنند.» در واقع دندهعقب گذاشتهاند و با سرعت به سوي دره ميروند، در حالي که ميخواهند مردم را از سقوط به صخره نجات دهند. اصولا دفاع از فيلترينگ به اندازه کافي بيانگر ته دره و در حال سقوط بودن است و نيازي به شاهد چيز ديگري ندارد. يک لحظه فکر کنيد که هماکنون عدهاي دنبال صدور مجوز براي استفاده از راديوهاي موج کوتاه باشند تا مبادا مردم بتوانند از فرستندههاي فرامرزي استفاده کنند. چنين افرادي همان اندازه در ته دره هستند که کسي بخواهد براي اينترنتي که روزانه در حال تحول است، قانون صيانت و فيلترينگ بنويسد. بعد چنين افرادي مدعي آن هستند که ميخواهند مردم را نجات دهند. گير ماجرا همين ادعاي خدايي کردن است. معاذالله خداوند هم چنين داعيهاي را طرح نکرده، چون اگر ميخواست، مردم را هدايت شده ميآفريد. حتي خداوند به پيامبر خود نيز يادآوري ميکند که تو سيطرهاي بر مردم نداري فقط تذکردهندهاي. حالا يک انسان عادي که از نظر هدايتگري هيچ چيز نيست، جز چندين هزار راي که همه ميدانند با چه تمهيداتي در شهرهاي کوچک و روستاها جمع ميشوند و هزينه هر راي را اگر حساب کني به ميليون سر خواهد زد، مدعي هدايتگري مردمي ميشود که ۹۰ درصدشان (حداقل) فرهيختهتر و آگاهتر از نمايندگانشان هستند. در حقيقت مشکل اصلي اينجاست که آقايان چون نميتوانند وظيفه محوله را انجام دهند، فيلشان ياد هندوستان ميکند و دنبال هدايت مردم و جلوگيري از سقوط آنان ميافتند. مثل اين است که فيلترشکن فروشها دنبال هدايتگري مردم باشند. يک کلام روشن است که هيچ حکومتي در مقام هدايت مردم نيست. حکومتها بايد منتخب مردم باشند، مردم که نميآيند کسي را که از آنان با چه ترفندهايي راي گرفته، به عنوان هادي خود برگزينند. جملات بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران در نفي اين تصور غلط، واضح است. مردم «ولينعمت» شما هستند و نه موجوداتي براي اينکه به دست شما هدايت شوند. اصولا اگر يک آزمون از نمايندگان کنوني مجلس گرفته شود که شامل دانش، فهم، اخلاقيات و تعهدات گوناگون باشد آنگاه آزمون مشابهي را از چند صد نفر مردم به صورت تصادفي بگيريم، خواهيم فهميد که تفاوتها بسيار بيشتر از آن است که تصور ميشود. مردم ايران و بخش فرهيخته آن، اينکه نمايندهاي خود را در مقام هادي آنان تصور کند، موجب وهن خويش و از آن مهمتر موجب خروج از وظايف ذاتي نمايندگي ميدانند. آيا اينها به معناي نقض وظيفه قانونگذاري در مجلس است؟ خير، مجلس بايد قانوني عملي و مطابق خواست مردم تهيه کند، نه مثل قانون فرزندآوري، صيانت و حجاب و عفاف و... که اينها حتي در صحن مجلس هم طرح نشده بود. قانوننويسي اصول روشني دارد که بايد مورد توجه قرار گيرد. به علاوه اينکه استفاده از فضاي مجازي را مترادف سقوط در صخره ميدانند، به دليل نحوه استفادهاي است که خودشان يا اطرافيان آنان از اين امکان ميکنند که حتما موجب اثرات سوء است. لذا در خصوص رفتار اغلب مردم و نحوه استفاده آنان از فضاي مجازي که براي آموزش، کسب و کار، ارتباطات و... است.
دچار خطايي نبايد شد. بله، قطعا برخي مردم استفادههاي مفسدهدار ميکنند ولي اغلب استفادهها مفيد و آموزنده و کمککننده به اقتصاد است. اگر ما نيز به جاي استفادههاي درست مثل هوش مصنوعي، سرچ گوگل، دسترسي به پژوهشها و اخبار و سخنرانيها و کتاب و فيلمهاي آموزنده، مسائل آموزشي و بهداشتي و درماني، آموزههاي جغرافيايي و تاريخي و علمي و... به سرگرميهاي غيرمفيد بپردازيم، بالطبع چنين محدوديتهايي را تجويز نميکنيم، چون گمان ميکنيم مردم هم مثل ما هستند و استفاده مفيد ميکنند.