

.jpg)
نرخ تورم سنگاپور ۱.۲ درصد است و حاصل ساختاری است که بهترینهای بانکداری، صنعت، IT، سیاستگذاری، محیط زیست، سیاست خارجی، آموزش و مدیریت را پرورش داده است.
این ساختار کشوری با GDP برابر ۵۵۰ میلیارد دلار، مساحت ۷۳۵ کیلومترمربع و جمعیت ۶ میلیون نفر ساخته و در شاخص سرمایه انسانی با امتیاز ۰.۸۸ اول جهان است.
۴۰ درصد تولید در تراشه، ۵ درصد بهترین فارغالتحصیلان مدیر میشوند، رتبه چهارم شفافیت را دارد و از ۲۰۰۲ توسعهیافته شناخته میشود. حدود ۱.۶ میلیون نفر از بهترین متخصصان خارجی را استخدام کرده و به آنها حقوق بالا میدهد.
درآمد سرانه از ۳۲۰ دلار دهه ۱۹۶۰ به ۶۶ هزار دلار رسیده؛ زمانی حتی آب کافی نداشت اما اکنون ۳۰۰۰ شرکت خارجی فعالاند، امید به زندگی ۸۷.۳ سال است و بندر آن پرترددترین جهان.
برنامه Skillsfuture ارتقای مهارت را الزامی کرده و مهمترین موضوع، تسهیل ورود بهترینها به آموزش عالی است. تدریس و تحقیق با ضوابط سخت انجام میشود و رقابت مبنای رشد است.
مطابق نظر رابرت لوکاس اقتصاددان، دانش و مهارت اثر جانبی مثبت دارند و سنگاپور با شفافیت اقتصادی و بانکداری مورد اعتماد بزرگترین بنگاههاست و در ۲۰۲۵ حدود ۵۶ میلیارد دلار FDI جذب کرده است.
ژاپن، چین، آمریکا و هلند سرمایهگذاران مهماند. گردشگری از ۹۹ هزار نفر در ۱۹۶۵ به ۱۶.۵ میلیون نفر در ۲۰۲۴ رسیده و ۲۲.۴ میلیارد دلار درآمد داشته؛ GDP در ۲۰۲۶ به ۵۷۳ میلیارد دلار میرسد. پاسپورت سنگاپور در ۲۰۲۵ رتبه اول جهانی دارد.
ریشه تحول سنگاپور دو متغیر دارد: پایگاه اجتماعی حکومت و ماهیت تصمیمگیری. پایگاه اجتماعی بر افراد توانمند و متخصص استوار است و وفاداری به تخصص نه افراد. حکومت افراد توانمند خارجی را جذب میکند و سیستم افراد فاسد و ناکارآمد را نمیپذیرد. از مدیران خروجی شفاف میخواهد و پول مردم باید برای بهبود زندگی همان مردم مصرف شود.
بنمایه حکمرانی Meritocracy است و بهترین افراد در مدیریت اقتصادی و سیاست خارجی به کار گرفته میشوند. طبقه متوسط پایگاه حکومت است و وابستگیاش به ساختار موجب کارآمدی میشود.
متغیر دوم، کیفیت تصمیمسازی است: تصمیمگیران با تحصیلات و تجربه بالا. حکومت از دهه ۱۹۷۰ جذب سرمایهگذاری را تشخیص داد، ساختار عمرانی و مدیریتی مناسب ایجاد کرد و به محیط زیست، انرژی، بنادر، آب، برق و آموزش توجه کرد.
در سنگاپور، منافع کشور مبناست. تورم پایین حاصل فکر، تخصص و اتصال جهانی است. توانمندان میتوانند روندهای جهانی را تبیین کنند و در کانونهای بینالمللی فعال باشند.
تورم یک درصدی نتیجه مراقبت از فرآیندهای تخصصی تصمیمسازی است. متغیر کانونی سرنوشت کشورها، ویژگیهای فکری و مهارتهای تصمیمگیران است؛ جوامعی که هوش را برابر فرض کنند و ساختار مهارتمحور نسازند به ونزوئلا تبدیل میشوند.
رضایت مردم مطابق نظریه مزلو امنیت مدنی و ملی ایجاد میکند. اگر افراد ناتوان متحد شوند، کشور نابود میشود و اگر توانمندان به اجماع برسند، کشور سنگاپور میشود.
مبنای اجماع، تولید ثروت از طریق فناوری و اتصال به اقتصاد جهانی است و با عبور مردم از مراحل اولیه هرم مزلو، مشارکت مدنی و جامعه توسعهیافته شکل میگیرد.
همه انسانها به لحاظ حقوقی مساوی هستند ولی در توانمندی و استعداد مساوی نیستند و جوامعی که به لحاظ پوپولیسم و توهمات تصور میکنند هوش انسانها مساوی است و عدالت را در ذهنیت و سخنرانی میدانند و نه در ساختارسازی برای بهرهبرداری به تناسب ظرفیت افراد، در نهایت به ونزوئلا تبدیل میشوند که آمریکا میتواند بهراحتی حکومت آن را تهدید کند، چون پایگاه اجتماعی ندارد و انبوهی از رانتخواران و متملقین و افراد فاسد، حکومت را احاطه کردهاند.
افراد توانا در سنگاپور نمیگذارند حکومت سنگاپور اشتباه کند چون به خاک آن کشور تعلق دارند. حکومت سنگاپور برای عامه مردم تصمیم میگیرد و نه برای عدهای خاص.
این کشور خود به خود امنیت مدنی و امنیت ملی دارد. با آنکه جزیره است و کشورهای قدرتمندی اطراف سنگاپور هستند، ولی همه جز احترام و تقدیر نگاه دیگری به آن ندارند.
اگر در یک کشور افراد ناتوان با هم متحد شوند، آن کشور را نابود میکنند و اگر افراد توانمند با هم همکاری کنند و به اجماع برسند، آن کشور سنگاپور میشود. مبنای اجماع در جهان فعلی، تولید ثروت از طریق فنآوری، تولید و اتصال به اقتصاد جهانی از طریق کشورهای دارای فناوری و سرمایه و دانشگاههای برتر است.
05:54:53
07:26:15
12:20:00
17:12:25
17:33:24.png)